از دهات جلگۀهرون آباد است و در صورتیکه از هرون آباد به کرند بروند این هر سه ده (چاه زر. چاه زرد و چاه دزد) در طرف راست راه واقعند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
از دهات جلگۀهرون آباد است و در صورتیکه از هرون آباد به کرند بروند این هر سه ده (چاه زر. چاه زرد و چاه دزد) در طرف راست راه واقعند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 69 هزارگزی شمال باختری شوسف، سر راه مالرو عمومی گیوبه شوسف واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 13 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 69 هزارگزی شمال باختری شوسف، سر راه مالرو عمومی گیوبه شوسف واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 13 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان آبادۀ طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 36 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقع شده و 18 تن سکنه دارد که از طایفۀ قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان آبادۀ طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 36 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقع شده و 18 تن سکنه دارد که از طایفۀ قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
مؤلف مرآت البلدان نویسد ’یکی از منازل عرض راه هرات به قندهار است که در خاک افغانستان، در چهارده فرسخی فراه و سمت جنوب شرقی آن واقع شده. آبادانی ندارد، هوایش در تابستان بشدت گرم میشود و در سنوات خشکسالی شدت حرارت هوا و وزش باد سام مسافرین را تلف میکند وآبش تلخ و شور است’ (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
مؤلف مرآت البلدان نویسد ’یکی از منازل عرض راه هرات به قندهار است که در خاک افغانستان، در چهارده فرسخی فراه و سمت جنوب شرقی آن واقع شده. آبادانی ندارد، هوایش در تابستان بشدت گرم میشود و در سنوات خشکسالی شدت حرارت هوا و وزش باد سام مسافرین را تلف میکند وآبش تلخ و شور است’ (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 75 هزارگزی شمال خاوری قاین واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 61 تن سکنه دارد. آبش از قنات محصولش غلات و شلغم، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. این ده را در اصطلاح محلی قطارگز نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 75 هزارگزی شمال خاوری قاین واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 61 تن سکنه دارد. آبش از قنات محصولش غلات و شلغم، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. این ده را در اصطلاح محلی قطارگز نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
این ترکیب در کتاب النقض دو بار بدین ترتیب آمده: ’اعتقاد رافضیان این است که این مالها و خراجها نمی باید که بکل کیا و کافر کیا و قفل ابلیس و تعویذ سگ و کندوج بسرکه و هتۀ دزد رسد میباید که به علویان با علم و زهد رسد. ’ و ’اولاً کل کیا بزرگمید ملعون است و کافر کیا پسرش، و قفل ابلیس الموت، و تعویذ سگ بوجعفرک مزدکی فشندی، و کندوج بسر که نوسار خاکسار، و هتۀ دزد بلغنائم گوره خر اصفهانی علیهم لعائن الله ’ ظاهراً کلمه ’هته’ نام و یا مصحفی از نام شخص و بلغنائم که مصحف ابوالغنائم است، کنیۀ او و ’اصفهانی’ نسبت وی میباشد و کلمات ’دزد’ و ’گوره خر’ به طریق توهین و برای تخفیف او گفته شده و به احتمال قوی شخص مذکور اسماعیلی مذهب بوده است. رجوع به کتاب النقض ص 474 شود
این ترکیب در کتاب النقض دو بار بدین ترتیب آمده: ’اعتقاد رافضیان این است که این مالها و خراجها نمی باید که بکل کیا و کافر کیا و قفل ابلیس و تعویذ سگ و کندوج بسرکه و هتۀ دزد رسد میباید که به علویان با علم و زهد رسد. ’ و ’اولاً کل کیا بزرگمید ملعون است و کافر کیا پسرش، و قفل ابلیس الموت، و تعویذ سگ بوجعفرک مزدکی فشندی، و کندوج بسر که نوسار خاکسار، و هتۀ دزد بلغنائم گوره خر اصفهانی علیهم لعائن الله ’ ظاهراً کلمه ’هته’ نام و یا مصحفی از نام شخص و بلغنائم که مصحف ابوالغنائم است، کنیۀ او و ’اصفهانی’ نسبت وی میباشد و کلمات ’دزد’ و ’گوره خر’ به طریق توهین و برای تخفیف او گفته شده و به احتمال قوی شخص مذکور اسماعیلی مذهب بوده است. رجوع به کتاب النقض ص 474 شود
دود کوره: پیری مرا بزرگری افکند ای شگفت بی گاه دود زردم و همواره سرف سرف، کسائی (از فرهنگ اسدی نخجوانی)، در لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ص 245 از قول کسائی چنین آمده: بی گاه و دود زردم و هموار سرف سرف
دود کوره: پیری مرا بزرگری افکند ای شگفت بی گاه دود زردم و همواره سرف سرف، کسائی (از فرهنگ اسدی نخجوانی)، در لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ص 245 از قول کسائی چنین آمده: بی گاه و دود زردم و هموار سرف سرف
ماهداذ، شخصی بود که اردشیر او را به مقام موبدان موبدی برگزید، (ایران درزمان ساسانیان ص 139)، بنا به نقل بندهشن پدر جد بهک یا باک که موبدان موبد عهد شاپور دوم (409 تا 479 میلادی) بوده است، (حاشیۀ مجمل التواریخ و القصص ص 94)
ماهداذ، شخصی بود که اردشیر او را به مقام موبدان موبدی برگزید، (ایران درزمان ساسانیان ص 139)، بنا به نقل بندهشن پدر جد بهک یا باک که موبدان موبد عهد شاپور دوم (409 تا 479 میلادی) بوده است، (حاشیۀ مجمل التواریخ و القصص ص 94)
در اصطلاح عامیانه، آنکه چیزهای کم ارز دزدد. آنکه چیزهای کم بها دزدد. آنکه دزدیهای خرد و ناچیز کند. دزد چیزهای کم ارز. (یادداشت مرحوم دهخدا). نظیر آفتابه دزد و مانند آن، دزدی که به چیزهای کوچک خاصه خوراکیهای مختصر و ارزان بها و غیره قانع باشد. (از فرهنگ لغات عامیانه)
در اصطلاح عامیانه، آنکه چیزهای کم ارز دزدد. آنکه چیزهای کم بها دزدد. آنکه دزدیهای خرد و ناچیز کند. دزد چیزهای کم ارز. (یادداشت مرحوم دهخدا). نظیر آفتابه دزد و مانند آن، دزدی که به چیزهای کوچک خاصه خوراکیهای مختصر و ارزان بها و غیره قانع باشد. (از فرهنگ لغات عامیانه)
دود که از سوختن کاه برخیزد، دود که از آتش افکندن در کاه برآید: گلشن چو کرد مرد در او کاهدود گلخن شود ز دود سیه گلشنش، ناصرخسرو، ، در قدیم رسم بود که اگر داینی دین خود را نمی پرداخت طلبکار مقداری کاه بر در خانه او می آورد و دود میکرد و بدین مناسبت کاهدود گذاشتن و کاه دود کردن کنایه شده است از مطالبۀ جدی و سخت گرفتن بر بدهکار، (یادداشت مؤلف)
دود که از سوختن کاه برخیزد، دود که از آتش افکندن در کاه برآید: گلشن چو کرد مرد در او کاهدود گلخن شود ز دود سیه گلشنش، ناصرخسرو، ، در قدیم رسم بود که اگر داینی دین خود را نمی پرداخت طلبکار مقداری کاه بر در خانه او می آورد و دود میکرد و بدین مناسبت کاهدود گذاشتن و کاه دود کردن کنایه شده است از مطالبۀ جدی و سخت گرفتن بر بدهکار، (یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 56 هزارگزی شمال باختری خوسف و 24 هزارگزی شمال خور واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 55 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت، مکاری، هیزم فروشی و مالداری است وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 56 هزارگزی شمال باختری خوسف و 24 هزارگزی شمال خور واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 55 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت، مکاری، هیزم فروشی و مالداری است وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 114 هزارگزی جنوب خاور کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 100 تن سکنۀ فارس و ترک دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انار و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 114 هزارگزی جنوب خاور کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 100 تن سکنۀ فارس و ترک دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انار و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 48 هزارگزی شمال خاوربستک و در خاور کوه سیاه واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 400 تن سکنه دارد. آبش از چاه و باران، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت و بافتن عبا و راهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 48 هزارگزی شمال خاوربستک و در خاور کوه سیاه واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 400 تن سکنه دارد. آبش از چاه و باران، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت و بافتن عبا و راهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 47 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده. دامنه و گرمسیر است و6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 47 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده. دامنه و گرمسیر است و6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد که در 65 هزارگزی شمال باختری مشهد و 5 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد بقوچان واقع شده. جلگه و معتدل است و 164تن سکنه فارس و کرد دارد آبش از قنات، محصولش غلات، چغندر و سیب زمینی، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد که در 65 هزارگزی شمال باختری مشهد و 5 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد بقوچان واقع شده. جلگه و معتدل است و 164تن سکنه فارس و کرد دارد آبش از قنات، محصولش غلات، چغندر و سیب زمینی، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
کنایه از دنیا باشد. (برهان). دنیا. (ناظم الاطباء) ، کنایه از برج دلو هم هست که یکی از دوازده برج فلکی است. (برهان). برج دلو که برج یازدهم از بروج دوازده گانه بود. (ناظم الاطباء)
کنایه از دنیا باشد. (برهان). دنیا. (ناظم الاطباء) ، کنایه از برج دلو هم هست که یکی از دوازده برج فلکی است. (برهان). برج دلو که برج یازدهم از بروج دوازده گانه بود. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 7 هزارگزی شمال باختری درمیان بر سر راه شوسۀ بیرجند به درمیان واقع شده، دامنه و گرمسیر است و27 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و شلغم وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 7 هزارگزی شمال باختری درمیان بر سر راه شوسۀ بیرجند به درمیان واقع شده، دامنه و گرمسیر است و27 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و شلغم وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)